• وبلاگ : 
  • يادداشت : باز اومدم...
  • نظرات : 2 خصوصي ، 27 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2      
     
    سلام خوبين؟؟ خوشحالم كه خوشتون اومد خبرشو بديد بله موافقم ( لينک)
    سلام دوست گامي با اپي متفاوت به روزيم !‏

    سلام دوست خوبم

    ممنونم

    موفق باشي و شاد

    هميشه

    سلام خوش به حال كسي كه براش مينويسيد خوشحالم كه موافق با كارميد مرسي بله موافقم خبرشو بديد

    salam dooste khobam

    webloge toam ghashnge

    lezat bordam

    jedi migam

    darkhaste tabadole limk dadam

    khoda negahdar

    پاسخ

    salam be ghesmate doostan ezafet kardam kheyli khosh omadi
    شناختنت بي گناهترين گناهم بود
    يافتنت بهانه دلم و خواستنت نيازم و با تو بودن آرزويم
    و تو را گم کردن ، پيدايش سراب بود تو مانند پرستو آمدي
    و به دورترين ديار غربت رفتي .
    بي تو ثانيه ها تکراري شده اند و آيينه چيزي جز سراب را نشان نمي دهد
    و شقايق غريبي مي کند
    و جاده در انتظار مسافر است
    و هنوز دلم بدون تو بهانه مي گيرد
    و من آرزوهايم را عاشقانه زمزمه مي کنم
    و منتظرت هستم...

    سلام دوست ارجمند

    خيلي ممنون كه به ما سر زدين خوشحالمون كردين،

    وبلاگ شما عشقولانه هستش، قشنگه موفق و مويد باشيد.

    سلام

    ممنون سر زدي

    وبلاگ شما هم زيباست

    با تبادل لينك موافقم

    موفق باشي و شاد

    هميشه

    تا بعد

    طرح چشمان قشنگت، در اتاقم نقش بسته

    شعر مي گويم به يادت، در قفس، غمگين و خسته

    من چه تنها و غريبم، بي تو در درياي هستي

    ساحلم شو، غرق عشقم، بي تو در شبهاي مستي

    پس بيا با من سفر کن، اي که همراهم تو هستي

    سلام.خوبي

    ممنون كه با نوشته هاي قشنگت به وبم رونق دادي

    بازم ممنون

    بازم سر بزن.

    نوشته هاي زيبايي داشتي

    سلام...
    خوبي عزيز
    ممنون که باز امدي و خبر کردي
    اپت عالي بود
    باز اپ کردي حتما خبر کن
    بيا پيشم
    منتظرتم


    روزي که آمديم
    اين چنين نبوده ايم
    اشاره هاي لعنت زمين به ما نبود
    حجم باد در غرور دست هاي ما
    تيرگي نداشت.
    صداي پاي مان
    براي کوچه ها
    آشنا
    ولي پرنده ها
    با حضورمان غريبه اند
    به باختي نشسته ايم
    که فصلِ کوچ فرصتي نداشتيم.
    ما بهشت را نديده
    زود با جهنم آشنا شديم
    سوختيم و هيچ کس نديد
    قصه ي سيب هاي سرخ را
    قصه ي زوالِ ما عجيب نيست ! ! !

    سلام دوست عزيز.خوبي .ممنونم كه سر زدي و ممنون كه بروز كردي .خيلي وقت بود بروز نكرده بودي.

    بسيار زيبا بود.من كه حظ كردم.

    عزيزم زود تر بروز كن كه من خيلي دلم تنگ دوستام نشه تا حد اقل بيام ديدن وبت.اون موقع انگار خودتو ديدم.

     <      1   2