وبلاگ :
يادداشت :
خداحافظ خوبم...
نظرات :
1
خصوصي ،
23
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
بهار و بهنام
هنگام روز
کجا مي روي
در خانه بمان
غمگينم
گيلاس ها بر درختان نشسته اند
پرنده از تنهايي
پر نمي زند
هراس دارد
من
همواره در روز
زخم قلبم را به تو
نشان مي دهم
در خانه بمان
آوازها
از خانه دور است
يک ستاره
هنوز در آسمان
مانده است
شب مي شود
گلهاي سرخ
در شب
در باغچه ديده نمي شوند
در باغچه يادبود تو است
کنار اين بوته هاي گل سرخ
مي خواستي بميري
مردي
به تو بانگ زديم
تو را صدا کرديم
تو مرده بودي
يار من
لحظه اي در بهشت
دوام آور
شب تمام مي شود
کليد خانه را
گم کرده بوديم
در کوچه مانديم
در کنار خانه
علف ها روييده بود
اما چه سود
سايه نداشتند
زاده شدم
که لباس نو بپوشم
جمعه ها تعطيل باشد
در تابستان
آب سرد بنوشم
عشق را باور کنم
کلمات مرا به ستوه نمي آورد
انگشتانم
در ميان برگهاي درختان
تسليم روز مي شوم
لباسها بر تنم
کهنه است
من
در تابستان آب گرم
مي نوشم
هنوز تشنه ام