سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سلام خوبم مـن اومدم،گفته بودم یروز میام

با گل های اقاقی و گل های یاس و رز میام

مـن اومـدم بغـل کنـم اون گـلای اطلسی رو

من اومدم تموم کنم اون روزای بی کسی رو

یادته بهت می گفتم اون روزا دور نیست

دل مــن اونقـدا کـه میـگنم صـبور نیست

اومــدم بـگـم مـگـه مثـل تـو هـم پــیدا میـشه؟

آخه خوبم ،بی نظیری،هیشکی مثل تو نمیشه

اومـدم بـاز بـخـرم نـاز نگـاتـو عـزیزم

دوباره نگاه کنم چشم سیاتو عزیزم

تو که نباشی دل من همش بی تابی میکنه

بـه فـکـر بـا تـو بـودن و هـمش به تو رسیدنه

خــداییـش انـگـار نـبـودنـت واسـم جـهـنمه

تو که نباشی جون من ،مرگ گلای یاسمه

عزیزم بیاد بیار حرفایی رو که بت میگفتم

خـوب مـن نـباشـی از نـفـس مـی افـتـم

روز دیدار من و تو روز جشن قاصدک ها

عزیزم خسته شدم،یا من بیام یا تو بیا

وقتی دستتو بگیرم آروم آروم جون می گیرم

واسـه ی نـاز اداهـات الـهی کـه مـن بمیرم

من میمیرم واسه ی خنده هات

من بـمیرم واسـه قـهـر کـردنـات

میدونی ترانه هام حسشو از صدات می گیرن

بــس کــه خـوبـی واسـه خوبــیـات مـیـمــیرن

آخــه تـو دلـت مـیـاد بــری و تــنـهـام بـزاری

میدونم نمیری چون جز من کسی رو نداری

الهی که شب بشه ،ستاره ها یکی یکی

بمـیرن جـلـو چـشـات آخـه خـوبـم تو تکی

 



نویسنده » اقاقی » ساعت 10:55 صبح روز سه شنبه 87 مرداد 1