سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

باور کرده بودم عشقتو

توحسرت دقایقی

راهی سفر شدم

باهات به شوق عاشقی

می گفتی واست میمیرم

به خدا نفس نبودی

عشق من یه عشق پاک

به جونم هوس نبودی

این دل عاشق شب و روز

من به چشات دوخته بودم

نیومدی پیشم بمونی

از بی کسی سوخته بودم

من عاشقم یه صادقم

تو پر از نیرنگ و ریا

تحملم حدی داره

غربت و بشکن و بیا

با اینکه بی وفایی و

عشقو انکار میکنی

با اون صدای صمیمیت

منو گرفتار می کنی

چشای تو دریاییه

اما دلت چه کوچیکه

این دل بیچاره من

داره میشه تیکه تیکه



نویسنده » اقاقی » ساعت 11:9 عصر روز جمعه 86 مهر 20