• وبلاگ : 
  • يادداشت : دلتنگ توام
  • نظرات : 7 خصوصي ، 18 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    اهميت افتاده بود دستش را گرفتم بلند کرده بود...فرار مي کرد ، من شليک مي شدم دورتادور دوازده ها از هفت تير پدرم که بخورم به کسي و خون بيايد ،

    مرا بارها،... بارها شليک مي کرد

    /صبحانه با يک شعر/